اصولا تحلیل به زبان ساده یعنی عقلانیت.این مسئله در بازارهای مالی به شکل پررنگ تری خود را نشان میدهد زیرا درصورت دخالت دادن احساسات در تصمیم گیری ها و آینده نگر نبودن؛ سرمایه گذار ظرف چند ساعت همه پس اندز خود را با یک اشتباه از دست خواهد داد.
هنگامی که از تحلیل بنیادی (fundamental) سخت به میان می آید کوشش میکنیم با نگاهی عمیق،به بنیانهای یک شرکت، ارزشمندی آن را زیر ذره بین ببریم.
فارق از اینکه یک شرکت چقدر درآمد دارد یا اینکه ارزش داراییها،املاک و حسابهای بانکی آن چقدر است؛ مهم ترین دارایی هر سازمانی نیروی سرمایه انسانی و مدیریت آن است.بدون داشتن نیروی انسانی خوب و مدیریت کارآمد هیچ فروش و درآمدی ایجاد نخواهد شد؛ حتی اگر خاک آن شرکت از الماس،زیر زمینش نفت و روی زمینش کشاورزی باشد.
تحلیل فاندامنتال در یک سخن یعنی تحلیل مدیریت و نیروی انسانی! چرا که مدیریت خوب با همکاری سرمایه انسانی خود میتواند هرگونه خطری را خنثی کند؛ در حالی که یک تیم ناکارآمد بزرگترین فرصت ها را نیز از دست خواهد داد.
آنهایی که در هیات مدیره حضور دارند یا از رانت های خاص خود بهره میبرند را کاری نداریم،اما افرادی که در هیات مدیره عضو نیستند و در میان کارکنان یک شرکت کسی را نمیشناسند مجبور هستند با روش های دیگری نتیجه تصمیم گیری ها و برنامه های شرکت را ارزیابی کنند.
اصولا هرچقدر مدیریت یک شرکت بهتر عمل کند و با سرمایه انسانی منسجم تر همکاری کند سودآوری و درآمد آن شرکت نیز بیشتر خواهد بود، همچنین کارایی نیروی انسانی یک شرکت به طور مستقیم خود را در ارزش برند آن شرکت نشان میدهد. چراکه معمولا شرکت ها از ماشین آلات و مواد اولیه یکسانی استفاده میکنند و سعی میکنند با قیمت های رقابتی محصولات خود را به مشتریان یکسان بفروشند؛ در نتیجه تنها چیزی که بین دو شرکت تفاوت ایجاد میکند نیروی انسانی آن است. از این روی همیشه برای ارزیابی عملکرد هیات مدیره میزان درآمد و سود آوری شرکت را نگاه میکنند و برای ارزیابی نیروی انسانی باید قدرت برند آن را بررسی کرد.
طبیعتا شرکت های بزرگ ورشکست نمیشوند،مطالبات خود را بخوبی وصول میکنند،رقابت پذیرند،در صادرات موفقند و از حمایت دولت ها برخوردارند.
پرواضح است که چنین شرکتهایی ارزش بالاتری دارند و مشتریان آنها حاضرند قیمت های بالاتری را برای حضور در جمع سهامداران آنها بپردازند.پس در اینکه چنین شرکتهایی همیشه مشتریان خاص خود را دارند هیچ شکی نیست؛تنها مسئله ای که باقی میماند این است با توجه به برنامه ریزی های انجام شده و حضور هیات مدیره و نیروی انسانی موجود ؛ارزش واقعی(ذاتی) سهام این شرکت چقدر است؟! برای پاسخ به این پرسش کوشش میشود با بررسی صورتهای مالی عملکرد هیات مدیره سنجیده شود(درآمد و سودآوری شرکت) و میزان درآمد شرکت در آینده پیش بینی شود. مجموعه روشهایی که این کار را برای ما انجام میدهند به روشهای ریاضی مالی یا همان تحلیل بنیادی معروفند.
دیدگاه خود را بنویسید