در نگاه نخست به نظر میرسد واژه صنعت واژه گویایی باشد و هرکس با صنعتهايی همچون صنعت خودروسازي، صنعت داروسازي، صنعت الکترونیک آشنایی داشته باشد. آیا این صنعتها آنطور که به نظر میرسند گویا هستند؟ براي نمونه، یک مصرف کننده میتواند نوشابه اي را در ظرف شیشه اي، یا قوطی آلومینیومی یا استیل بنوشد. آیا همه این موارد شامل یک صنعت مانند صنعت ظروف است یا سه صنعت شیشه، استیل و آلومینیوم (یا دو صنعت شیشه و فلزات) را شامل میشود. وقتیکه شرکتها براساس خطوط متنوع تجاري مورد بررسی قرار گیرند قضیه از این هم پیچیده تر میشود. بنابراین، تحلیلگران و سرمایگذاران نیاز به روشهایی دارند که بتوانند صنایع را طبقه بندي نمایند. سرمایگذاري که تشخیص میدهد اقتصاد و بازار براي سرمایگذاري جذاب است بایستی دست به تحلیل صنایعی بزنند که در آنها فرصتهایی در سالهاي آتی دیده میشود. سرمایگذاران میتوانند با توجه به میزان اطلاعات در دسترس و مدلهاي خاص از این مفاهیم به روشهاي مختلف بهره ببرند. آنچه که در این جا در نظر داریم به آن دست پیدا کنیم این است که یاد بگیریم به صورت تحلیلی در مورد صنایع فکرکنیم. از طریق بررسی عملکرد صنایع مختلف در طول چندین دوره میتوان به اهمیت تحلیل صنعت پی برد. از طریق این تجزیه و تحلیل میتوان فهمید چه صنایعی ارزش سرمایگذاري دارند. مزایایی که تحلیل صنعت در پی دارد، باعث توجیه هزینه هاي تجزیه و تحلیل صنایع میشود.
دیدگاه خود را بنویسید