هنگامی که تورم گریبانگیر جامعه میشود دولت ها می کوشند با سیاستهای انقباضی و کاهش نقدینگی در دست مردم با تورم مبارزه کنند. نتیجه چنین حرکتی کاهش تقاضا و سرمایگذاری در بازار است که باعث بالا رفتن نرخ بیکاری میگردد. درواقع تورم و بیکاری مانند الاکلنگ عمل میکنند اما از دیدگاه اقتصاد سیاسی دولت ها بیشتر روی تورم متمرکز میشوند چراکه تورم خیلی ساده تر از بیکاری به چشم می آید.
کاهش نقدینگی از یک سو و ایجاد بدهی برای دولت توسط اوراق قرضه و اسناد خزانه از سویی دیگر و همچنین بدهی به بانک مرکزی؛ دولت ها را وادار میکند تا برای پرداخت دیون خود دوباره اقدام به خلق نقدینگی کنند که نتیجه ای جز افزایش دوباره تورم دربر نخواهد داشت!
بیایید فرض کنیم تورم و بیکاری باعث کاهش قدرت خرید مردم شده،محصولات تولید شده فروش نمی روند و مردم هم پولی برای سرمایگذاری ندارند.در چنین حالتی دولت ها مجبور میشوند اینبار با فشار بیشتر خلق پول کنند که باعث میشود اینبار نرخ تورم بیشتر از قبل رشد کند. همینطور این چرخه ادامه پیدا میکند و نرخ تورم مانند یک گلوله برفی که از کوه حرکت کرده بزرگتر و بزرگتر میشود.چنین پدیده ای به مار پیچ تورمی معروف است.نمودار زیر مارپیچ تورمی ونزوئلا را از سال 2005 تا 2013 نشان میدهد که تورم از 5 درصد به 300 درصد افزایش یافته.
با توجه به اینکه بزرگترین دارنده طلا جهان فدرال رزرو آمریکا است و بطور تاریخی کشور آمریکا توسط جویندگان طلا پایه گذاری شده، یکی از مهم ترین کارهایی که هر تحلیل گر بازارهای مالی؛ بویژه بازار فارکس باید انجام دهد،زیر نظر دار شدن فدرال رزرو و رفتار تورم در آمریکا میباشد.
تورم در جایگاه یک ریسک سیستماتیک باعث میشود تا از یک سو قیمت طلا مانند هرچیز دیگری افزایش یابد و از یک سو جو روانی ایجاد شده مردم را وادار کند طلای بیشتری خرید و نگهداری کنند.به همین دلیل قیمت اونس جهانی طلا به عنوان یک شاخص پیشرو برای پیش بینی دیگر بخش های بازار مورد استفاده قرار میگیرد.
به عنوان یک تحلیل گر نظر شما درمورد تورم ایالات متحده و جفت ارزها در بازار فارکس چیست؟ روند آینده اونس طلا را چگونه ارزیابی میکنید و فکر میکنید چگونه روی بازار طلای ایران اثر خواهد گذاشت؟
دیدگاه خود را بنویسید